امیدوارم افتادن هر برگ پاییزی

آمینی باشد بر آرزوهایتان

.

.

.


هم مثل درخت سایه گستر باشیم

هم در نفس عشق شناور باشیم

 

این فصل پر از بهانه ی لبخند است

پاییز آمد که مهربانتر باشیم

 


 

.........

ضمن عرض تبریک به استاد مهربانمان پاییز رحیمی

غزل زیبایی میخوانیم از ایشان

.

.

.

بیچاره آن درخت، که دستانش ، پروازگاه ِ زاغ و زغن باشد

تقدیر ِ پیر، خواسته باشد او میراث ِ رنج های ِ  کهن باشد

 

هر روز ، سایه سار لطیفش را بر عابران کوچه ببخشاید

آن وقت در نگاه ِ همین مردم،چیزی شبیه ِ خار و گون باشد

 

بر شاخه هاش جغد شود حاکم ، در برگهاش شعله بیافروزند

باشاخه های سرخ رها در باد، همواره گرم ِ نعره زدن، باشد!

 

هی  ریشه ریشه ریشه شود فریاد، هی شاخه شاخه شاخه رود بر باد

گنجشک های پیر چه می دانند؟ شاید درخت، رمز وطن باشد

 

شاعر نگاه کرد در آیینه ، در خویشتن ، دقیق شدن سخت است:

شاید هم این درخت که می گویی ،تقدیر ِ نانوشته ی ِ من باشد

 

من آن درخت ِ پیر ِ کهنسالم ، اسطوره ی قدیم فراموشی

بگذار نام شعله برانگیزم،  سرو  و چنار و  بید  نه،  " زن"  باشد !!!